کد مطلب:188926 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:247

سلام خدا
سلام؛ یعنی سلامتی و درود خدا. سلام؛ یعنی رحمت و بركت. سلام از واژه های زیبایی است كه هم ساختار و هم معنای آن دل و جان را صفا می بخشد. سلام اسم ذات پاك خداست كه خود را به این نام ستایش نمود، السلام المؤمن المهیمن. [1] .

سلام؛ یعنی پاكی و بركت كه منشأ همه اینها خداست. خدا منشأ عافیت و سلامتی و بركت است. اللهم انت السلام و منك السلام و لك السلام و الیك یرجع السلام، [2] «خدایا تو سلام هستی و سلام از توست و برای توست، و بازگشت سلام نیز بر توست.» سلام آغازین سخن هر مسلمان در این سرا و نیز تحیت و خوش آمد مؤمن به مؤمن دیگر، در آن سرا می باشد، تحیتهم فیها سلام. [3] .

هنگام رحلت در آغازین ملاقات مؤمن با خدا، دل نشین ترین كلام



[ صفحه 52]



سلام است، تحیتهم یوم یلقونه سلام و اعدلهم اجرا كریما [4] سلام همان پیام سبز خدا به همه مؤمنان ثابت قدم، سلام علیكم بما صبرتم [5] ، و سلام همان درود سبز خدا بر پویندگان راه حق، و السلام علی من اتبع الهدی. [6] و سلام همان درود بی پایان خدا بر همه ی پیامبران در ستایش از انجام رسالت بزرگ، سلام علی المرسلین [7] .

و خلاصه سلام همان پیام و درود خدا بر انسان های برگزیده خویش. امامان معصوم، همان هایی كه آنان را از میان همگان گلچین نموده و برگزیده است. سلام علی عباده الذین اصطفی. [8] و سلام بر محمد بن علی باقر علم النبیین كه مصداق بارز برگزیده ی خداست. و پیشوا و پیشرو همگان. باقر العلوم علیه السلام را خدای سبحان این گونه هماره سلام و درود می رساند. به لحاظ اهمیت سلام به چند نكته دیگر در پاورقی اشاره می شود. [9] .



[ صفحه 54]




[1] حشر، 23.

[2] وسائل، ج 5، ص 257.

[3] يونس، 10.

[4] احزاب، 44.

[5] رعد، 24.

[6] طه، 47.

[7] صافات، 181.

[8] نمل، 59.

[9] چند نكته:

اهميت سلام

سلام نشان فروتني و تواضع و از نشانه هاي انسان مؤمن است. مؤمن در برخورد با ديگري پيش از هر كلام آغازين سخنش سلام مي باشد. بر سلام كردن در برخوردهاي اجتماعي تأكيد فراوان شده است؛ يعني افراد پيش از آغاز سخن نخست سلام كنند. رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم آنگونه به آن پافشاري داشت كه حتي در برخورد با كودكان از همگان در اظهار سلام پيشي مي گرفت. خمس لا أدعهن... و التسليم علي الصبيان لتكون سنة من بعدي. (وسائل، ج 8، ص 441) در مورد ثواب سلام اين گونه رهنمون رسيده است، كه براي سلام هفتاد حسنه منظور شده است. كه 69 حسنه آن از سلام كننده و يك حسنه، از آن كسي است كه جواب سلام را مي دهد: السلام سبعون حسنة تسعة و تسعون للمبتدي و واحدة للراد. (بحار، ج 73 ص 11).

آداب سلام

در آداب سلام تأكيد شده تلاش شود انسان بر ديگران سبقت بگيرد. پيش از اين كه طرف مقابل به وي سلام كند وي مبادرت به سلام كند، تا به سنت نيك رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم رفتار نموده باشد. و نيز مناسب است افراد كوچك تر به بزرگترها سلام كنند. دو گروه كه با يكديگر برخورد مي كنند، گروه كم به گروه زياد سلام كند، و نيز فرد عابر بر فرد نشسته سلام كند. (وسائل، ج 8، ص 449) سواره بر پياده سلام كند. الراكب احق بالسلام، (بحار، ج 73، ص 12) كسي كه بر ديگران وارد مي شود بر كساني كه بر آنها وارد شده سلام كند. (وسائل، ج 8، ص 449). ايستاده بر نشسته سلام كند، و القائم علي القاعد. (اصول كافي، باب من يجب ان يبدأ بالسلام، حديث 4) آنان كه مركب برتر دارند بر آنان كه مركب ضعيف تر دارند سلام كنند، كه سلام نشان تواضع است و مركب برتر زمينه تبختر و تكبر را فراهم مي سازد. براي اين كه از اين خطر در امان باشد صاحب مركب برتر بر راكب مركب ضعيف تر سلام كند. اين حقيقت در روايت اين گونه تبيين شده، سواره بر پياده سلام كند. اسب سوار بر قاطر سوار سلام كند و قاطر سوار بر الاغ سوار سلام كند. (اصول كافي، باب من يجب يبدأ بالسلام، حديث 2 وسائل، ج 8، ص 449 و 450).

در اين موارد نبايد سلام كرد:

در رعايت آداب سلام با همه فضيلتي كه دارد در مواردي از سلام نمودن پرهيز داده شده است. از باقر العلوم عليه السلام اين گونه روايت است، كه بر افرادي كه نام برده مي شوند نبايد سلام كرد: يهوديان، مسيحيان، مجوسيان ، بت پرستان، ميگساران، افرادي كه شطرنج و نردبازي مي كنند، مجسمه سازان (بحار، ج 73، ص 8) كسي كه به مادرش بدزباني مي كند، (بحار، ج 73، ص 9) افرادي كه موسيقي و غنا حرام و ساز حرام گوش مي دهند، (وسائل، ج 8، ص 454) سلام كردن مرد بر زن جوان، (وسائل، ج 8، ص 452) مردان زن نما، شاعراني كه شعر باطل مي سرايند، رباخواران، كسي كه در حال دستشويي (توالت) است. كسي كه در حمام است. و كسي كه آشكارا گناه مي كند. كسي كه در حال نماز است و نيز كسي كه در حال رفتن به نماز جمعه است و كسي كه در دنبال جنازه حركت مي كند. (روضة الواعظين، ص 458، اصول كافي، باب التسليم، حديث 11، وسائل، ج 8، ص 446، بحار، ج 73، ص 9، خصال، ج 1، ص 331).